چگونه انضباط را به کودکان یاد بدهیم؟
کودکان کوچک اساساً بی فرهنگ هستند و بخشی از کار والدینی ناگزیر شامل مقداری کار اصلاحی است. در مورد کودکان نوپا، شما باید صبور و سازگار باشید، که راه دیگری برای گفتن است که قوانین را بارها و بارها بیان و اجرا کنید. «تایم اوت» برای برخی از کودکان بسیار مؤثر است و والدین باید مراقب لحظاتی باشند که ممکن است آنها (والدین) نیز به کودکان نیاز داشته باشند. رژیم غذایی افزایش هوش کودک در سایت بهترین کودک توضیح داده شده است.
به طور جدی، زمانی که احساس می کنید به اندازه فرزندتان از کنترل خارج شده اید، نفس بکشید. بسیاری از والدین در طول همه گیری تحت استرس فوق العاده ای بوده اند. مطمئن باشید که از خودتان مراقبت می کنید و اگر به آن نیاز دارید کمک بگیرید.
حواس پرتی یکی دیگر از تکنیک های خوب است. اگر بتوانید رفتار خود را تغییر دهید و از جنگ اجتناب کنید، لازم نیست هر بار که یک کودک کوچک بد رفتار می کند، یک پیروزی اخلاقی کسب کنید. پیام انضباطی کلی به کودکان خردسال این پیام است که شما این رفتار را دوست ندارید، اما کودک را دوست دارید. انتخاب لباس کودک کار راحتی ست.
به جای تنبیه به ستایش فکر کنید. انضباط بدنی، مانند ضربه زدن و کتک زدن، تمایل به ایجاد رفتار پرخاشگرانه در کودکان دارد. به خاطر داشته باشید که اگر بتوانید موقعیتی را طوری بسازید که کودک با رفتار خوب امتیازاتی (مثلاً زمان صفحه نمایش) به دست آورد، به جای از دست دادن آنها به عنوان جریمه، همیشه یک پیروزی والدین است. به دنبال رفتارهای مثبت برای ستایش و پاداش باشید، کودکان خردسال می خواهند این تجربه را تکرار کنند. اما ناگزیر، والدین شدن شامل تعداد معینی از لحظات «پلیس بد» است، زمانی که شما باید نه بگویید یا متوقف شوید و فرزندتان از دست شما عصبانی خواهد شد – و این خوب است، با قلمرو هم پیش می رود. در آینه نگاه کنید و تمرین کنید آنچه را که والدین همیشه گفته اند: “من مادر/پدر شما هستم، من دوست شما نیستم.”
به عنوان والدین، ما باید سعی کنیم رفتار فرزندانمان را تنظیم کنیم – یا به آنها کمک کنیم تا رفتار خودشان را تنظیم کنند – نه اینکه سعی کنیم افکار آنها را قانونمند کنیم:
بد نیست برادر یا همکلاسی خود را دوست نداشته باشید، اما او را نزنید.
تا زمانی که درست رفتار کنید، احساس عصبانیت یا ناامیدی اشکالی ندارد.
کار «متمدنانه» ما بهعنوان والدین ممکن است آسانتر شود، در واقع، اگر قدرت آن احساسات دشوار را بپذیریم و از کودکی که کنترل را به دست میآورد تجلیل کنیم. و از این فرصت برای نشان دادن کارهایی که انجام می دهید زمانی که کنترل خود را از دست داده اید یا رفتار بدی انجام می دهید استفاده کنید: از والدین صمیمانه عذرخواهی کنید.
همچنین ارزش این را دارد که بدانیم همه ما در زمانهای خارقالعادهای زندگی کردهایم، و کودکی که بهعنوان مثال، به دلیل لغو یا قطع فعالیتها، عصبانی یا ناامید است، نباید از ابراز آن احساسات احساس بدی داشته باشد. حتی کودکان خردسال می توانند درک کنند که آنچه “اشتباه” یا “بد” است همه گیری است – نه احساسات کودک.
قلدری
شما میتوانید برای کمک به فرزندانتان در مدیریت هر دو قلدری و تعارض قدمهایی بردارید – و زمانی که میدانید به کدام یک از این دو میخواهید بپردازید، بیشترین سود را خواهید داشت. کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند در معرض بدرفتاری قرار می گیرند و در دفاع از خود درمانده هستند، در حالی که کودکان درگیر با مشکل کنار می آیند. خوشبختانه، بیشتر اصطکاکهایی که در بین کودکان اتفاق میافتد در حوزه تعارض است – یک پیامد اجتنابناپذیر، اگر چه ناخوشایند از بودن با دیگران – نه قلدری.
اگر بچهها مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، مهم است که به آنها اطمینان داده شود که مستحق حمایت هستند و باید بزرگسالان را از آنچه در حال رخ دادن است آگاه کنند. علاوه بر این، می توانید به فرزندان خود یادآوری کنید که اگر کودک دیگری مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، نمی توانند منفعلانه کنار هم بایستند. صرف نظر از اینکه فرزند شما ممکن است نسبت به کسی که هدف قرار گرفته است چه احساسی داشته باشد، می توانید این انتظار را داشته باشید که او حداقل یکی از سه کار را انجام دهد: مقابله با قلدر، همراهی با قربانی، هوشیاری بزرگسالان.
وقتی موضوع درگیری است، باید به جوانان کمک کنید تا به خوبی با آن مقابله کنند و یاد بگیرند که از خودشان دفاع کنند بدون اینکه روی کسی دیگر قدم بگذارند. برای انجام این کار، میتوانید در اختلافات اجتنابناپذیری که در زندگی خانوادگی ایجاد میشود، ادعا و نه پرخاشگری را الگوبرداری کنید و فرزندانتان را راهنمایی کنید که همانطور که یاد میگیرند چگونه به اختلافات باغی با همسالان خود رسیدگی کنند.